کد مطلب:188802 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:155

امام باقر در محراب عبادت و نیایش
امام باقر (ع) همپای همه ی ارزش های علمی خویش، در اوج بندگی خدا قرار داشت، و الگویی شایسته، برای زاهدان واقعی و مقتدایی وارسته، برای اهل عبادت و معنویت بود.

افلح، یكی از خدمتگزاران آن حضرت، می گوید:

با امام باقر (ع) برای حج سفر كردم، چون به مكه رسیدیم و آن حضرت وارد مسجدالحرام شد و نگاهش به خانه ی خدا افتاد، با صدای بلند گریست. به ایشان عرض كردم: مردم شما را نگاه می كنند، اگر ممكن است قدری آهسته تر گریه كنید! امام فرمود: وای بر تو، چرا صدایم را به گریه، بلند نكنم تا مگر مورد رحمت خداوند قرار گیرم! و فردای قیامت رستگار شوم!

سپس امام مشغول طواف شد و پشت مقام به نماز ایستاد و چون نمازش به پایان رسید، جایگاه سجده اش از اشك چشمانش، تر شده بود. [1] .



[ صفحه 231]



كثرت عبادت و سجده ی امام باقر (ع) به حدی بود كه آثار سجده در پیشانی و بینی آن حضرت دیده می شد. [2] .

در حالات معنوی آن امام روایت كرده اند كه:

در هر شب و روز صد و پنجاه ركعت نماز می گزارد. [3] .

امام صادق (ع) درباره ی پدر بزرگوار خویش می فرماید:

پدرم كثیر الذكر بود (هماره یاد خدا را بر قلب و زبان جاری داشت) به گونه ای كه وقتی همراه او راه می رفتم او مشغول یاد خدا بود و چون بر سفره ی غذا مشغول خوردن غذا بودیم باز هم از یاد خدا غافل نبود. با مردم سخن می گفت، ولی این روابط اجتماعی نیز او را از یاد الهی دور نمی داشت، زبانش هماره به گفتن «لا اله الا الله» مترنم بود.

آن حضرت همیشه ما را فراخوانده و از ما می خواست تا طلوع خورشید مشغول یاد و ذكر خدا باشیم و به آن گروه از اعضای خانواده كه قادر به قرائت قرآن بودند، خواندن قرآن را توصیه می كرد و آن گروه كه قادر به تلاوت قرآن نبودند، دستور می داد كه ذكر خدا را بر لب جاری كنند. [4] .

نیز امام صادق (ع) درباره ی مناجات های شبانه ی پدر چنین فرموده است:

پدرم در دل شب، همیشه با حال تضرع و مناجات به درگاه الهی عرض می كرد: خداوندا! تو فرمان دادی ولی فرمانت را (آن گونه كه باید) اطاعت نكردم، مرا نهی كردی ولی از آنچه نهی كردی دور نگشتم. اكنون این من، بنده ی توام كه در برابرت قرار دارم و معذرت می طلبم (و یا از شدت غفلت حتی در اندیشه ی معذرت خواهی هم



[ صفحه 232]



نیستم). [5] .

بدیهی است كه امام باقر (ع) با آن همه زهد و تقوا، و با آن همه طهارت نفس، از ترك واجبات معمولی انسان ها و انجام محرمات، بسی مبرا و منزه است. و اگر آن حضرت، خویش را در برابر خداوند، مسؤول و كوچك و سرافكنده می بیند، به دلیل اظهار بندگی و خضوع در برابر خدا است، نیز به این دلیل است كه امام با معرفتی كه به مقام پروردگار دارد، می داند كه به جا آوردن حق عبادت او، آنگونه كه شایسته ی مقام خداوندگاریش باشد، از عهده ی مخلوق بیرون است. این چنین است كه امام باقر (ع) با آن همه زهد و عبادت و پاكی و معنویت، باز هم خود را در میدان بندگی حق، قاصر و ناتوان می بیند. برای تلاش ها و عبادت های خویش، ارجی قایل نیست و بدان ها اعجاب ندارد. البته لازمه ی بندگی واقعی به درگاه خدا، همین است كه مؤمن، همیشه خود را در میدان اطاعت و عبادت خدا، قاصر بداند و از اعمال خود خرسند نباشد.

توجه آن امام متقی به خداوند و نعمت های او تا آنجا بود كه هر گاه نعمتی از جانب خداوند به او می رسید، بی تأمل، سپاس و شكر خویش را از خداوند، ابراز می داشت.

شخصی در سفر مدینه، همراه امام باقر (ع)، در میان راه مشاهده كرد كه آن حضرت سر به سجده نهاده است و مشغول ذكر خدا است.

چون سجده به پایان رسید و حضرتش از جای برخاست، رو به شخص یاد شده كرد و فرمود: آیا به نظرت عجیب و غیر منتظره آمد كه مرا در میان راه، به حال سجده دیدی!

مرد گفت: بلی، برایم غیر قابل انتظار بود.

امام فرمود: من به یاد نعمتی از نعمت های خدا افتادم، دوست نداشتم كه از كنار



[ صفحه 233]



این نعمت بگذرم و شكر آن را بجا نیاورم. [6] .

زندگی اجتماعی، انسان را مواجه با مسایلی می كند كه گاه موجب غفلت از یاد خدا می شود. به ویژه زمینه های سرورانگیز و نشاط آور.

ولی امام باقر (ع) حتی در چنین مواقعی غافل از یاد خدا نبود و حتی هر تبسم و خنده ای را با یاد خدا جبران می كرد و از پس هر خنده می فرمود:

خداوندا مرا دشمن مدار و از رحمت خویش محروم مكن! [7] .


[1] خرجت مع محمد بن علي (ع) حاجا، فلما دخل المسجد نظر الي البيت فبكي حتي علاصوته. فقلت: بابي انت و امي ان الناس ينظرون اليك فلو رفقت بصوتك قليلا؛ فقال لي: و يحك يا افلح و لم لا ابكي لعل الله تعالي ان ينظر الي منه برحمة فافوزبها عنده غدا، قال: ثم طاف بالبيت، ثم جاء حتي ركع عند المقام فرفع رأسه من سجوده، فاذا موضع سجوده، مبتل من كثرة دموع عينيه. كشف الغمة 2 / 319؛ تذكرة الخواص 305؛ الفصول المهمة 212؛ احقاق الحق 12 / 175؛ بحار 46 / 290؛ نورالابصار، شبلنجي 143؛ الانوار البهية 121.

[2] رأيت محمد بن علي، علي جبهته و انفه اثر السجود. طبقات ابن سعد 5 / 237.

[3] كان يصلي في اليوم و الليلة مأة و خمسين ركعة، المشرع الروي 37؛ سير اعلام النبلاء 4 / 403.

[4] قال الامام الصادق (ع): كان ابي كثير الذكر، لقد كنت امشي معه و انه ليذكر الله، و آكل معه الطعام و انه ليذكر الله، و لقد كان يحدث القوم و ما يشغله ذلك عن ذكر الله، و كنت اري لسانه لازقا بحنكه يقول: لا الا الا الله، و كان يجمعنا فيأمرنا بالذكر حتي تطلع الشمس، و يأمر بالقراءة من كان يقرأمنا و من كان لا يقرأ امره بالذكر. نورالابصار، مازندراني 51؛ الانوار البهية 121؛ اعيان الشيعة 1 / 651؛ ائمتنا 1 / 341.

[5] قال الامام الصادق (ع): كان ابي يقول في جوف الليل في تضرعه: امرتني فلم ائتمر، و نهيتني فلم انزجر، فها انا عبدك بين يديك و لا اعتذر. كشف الغمة 211؛ صفة الصفوة 2 / 62؛ الفصول المهمة 194؛ نور الابصار 130؛ ائمتنا 1 / 342.

[6] كنت مع ابي جعفر (ع) في طريق المدينة فوقع ساجدا لله! فقال لي حين استتم قائما: يا زياد! انكرت علي حين رأيتني ساجدا؟ فقلت: بلي جعلت فداك. قال: ذكرت نعمة انعمها الله علي فكرهت ان اجوز حتي اؤدي شكرها.مشكاة الانوار 80.

[7] و كان اذا ضحك قال: اللهم لا تمقتني. تذكرة الخواص 305؛ بحار 46 / 290.